دفاع دو نفره
قلب من
بالاخره با کمک بابایی و تلاش و استرس شبانه روزی مامان پایان نامه دفاع کارشناسی ارشدم نوشته شد و اماده دفاع شد. این مدت که درگیر نوشتن پایان نامه بودم خیلی استرس داشتم خدا کنه مشکلی واسه عشق مامان پیش نیاد، با این حال خدا رو شکر تموم شد و قرار شد 15 شهریور 1393 مامان بره از پایان نامش دفاع کنه. به همراه بابایی و استاد راهنمام آقای دکتر خسروی که دوست بابایی بود و داورم آقای دکتر امینی لاری به سمت دانشگاه حرکت کردیم، استاد مشاورم هم دکتر طوسی بود که مدیر گروهمون بود و اونم دوست بابایی بود.
من قبل از دفاعم از بابایی خواستم سر جلسه دفاعم نیاد چون اونو که میدیدم هول میشدم و دیگه نمیتونستم صحبت کنم. بابایی هم قبول کرد و رفت دنبال کارای خرید و پذیرایی از اساتید حاضر در جلسه دفاع. منم طبق اون پاورپویینتی که آماده کرده بودم با کمک شما جیگر مامانی دفاع کردم و جلسه با خوبی و خوشی و البته با کمی ایراد جرئی از متن پایان نامه پایان یافت. منم خوشحال از اینکه دیگه مشغله دیگه ای ندارم به سمت خونه حرکت کردم و خدا رو بابت تموم شدن یک مقطع تححصیلی دیگه با موفقیت شکر کردم.